فاجعه غزه از نگاه یک مورّخ اسرائیلی
هنوز همان حکایت قبلی است... هنوز مردم غزه میان اشک و آتش و خون روزگار میگذرانند... و سیاستمداران همچنان تحلیل میکنند...
اوی شلیم ، یکی از این تحلیلگران است. او استاد دانشگاه آکسفورد انگلستان در رشته روابط بین الملل است. و یکی از برجستهترین متخصصان سیاست خاورمیانه و از سرشناسترین مورخان جنگ اعراب و اسرائیل و تاریخ اردن است. وی که سالها سرباز ارتش اسرائیل بوده، از منتقدان نام آشنای سیاستهای ضدفلسطینی دولت اسرائیل است. تحلیل او از حمله اخیر اسرائیل به غزه انعکاس وسیعی در رسانههای انگلستان داشته است. مطلبی که در ادامه میآید، خلاصه مقاله اوست که در هفتم ژانویه 2009 در روزنامه گاردین به چاپ رسید. اعتراف این استاد اسرائیلی به اشتباهات اسرائیل، جالب توجه و خواندنی است:
تنها راه درک جنگ ناعاقلانه اسرائیل در غزه، فهمیدن زمینه تاریخی آن است. برپایی دولت اسرائیل در سال 1947 با بیعدالتی عظیمی علیه فلسطینیان همراه بود.
نگارنده این یادداشت، خود کسی است که در اواسط دهه 60 وفادارانه به ارتش اسرائیل خدمت کرد.
به باور من، اشغال کرانه باختری و نوار غزه کاملا با هدف توسعه طلبی ارضی صورت گرفت.
چهار دهه کنترل غزه توسط اسرائیل، زیانهای بیشماری را متوجه اقتصاد غزه کرد. اسرائیل، مردم غزه را به رنجبران و کارگرانی ارزان قیمت بدل ساخته است. اسرائیل از توسعه صنایع بومی در غزه ممانعت جدی به عمل آورد تا از طریق فرودستی اقتصادی فلسطینیان، استقلال سیاسی آنها را ناممکن سازد.
غزه نمونه اعلای یک بهرهکشی استعماری در دوران پسااستعماری است. ایجاد مستعمره نشینهای یهودی در مناطق اشغالی، اقدامی غیر اخلاقی، غیر قانونی و مانعی غیر قابل عبور برای رسیدن به صلح است.
در مقابل یک و نیم میلیون ساکن غزه در سال 2005، تنها هشت هزار مستعمره نشین یهودی در این منطقه ساکن بودند. اما با این حال همین مستعمره نشینان 25 درصد زمینهای منطقه، 40 درصد زمینهای زراعی و بیشترین سهم منابع کمیاب آب را تحت کنترل خود داشتند. پهلو به پهلوی این متجاوزان خارجی، اکثریت جمعیت بومی غزه با فقری شدید و فلاکتی غیر قابل تصور زندگی میکردند. 80 درصد این جمعیت هنوز با هزینه روزانه کمتر از 2 دلار سر میکنند.
از سال 2005 سربازان اسرائیلی به کنترل تمامی راههای ورود زمینی، هوایی و دریایی نوار غزه ادامه دادند. غزه یک شبه تبدیل به زندانی روباز شد. از آن پس نیروی هوایی اسرائیل از آزادی نامحدود برای انداختن بمب، شکستن دیوار صوتی با پرواز در ارتفاع پایین و کشتار ساکنان بینوای این زندان برخوردار شدند.
اسرائیل سابقهای طولانی در همکاریهای محرمانه با دولتهای مرتجع عرب برای سرکوب ناسیونالیسم فلسطینی دارد.
در ژانویه 2006، انتخابات آزاد و منصفانه شورای قانونگذاری دولت خودگردان فلسطین به پیروزی حماس انجامید. با این حال اسرائیل از به رسمیت شناختن دولتی که به شیوهای کاملا دموکراتیک انتخاب شده بود، امتناع ورزید و مدعی شد که حماس صرفا یک سازمان تروریستی است. آمریکا و سازمان ملل، بیشرمانه در منزوی ساختن و تخریب حماس و نیز در جهت تلاش برای سرنگونی آن به اسرائیل پیوستند. از این پس تحریمهای اقتصادی نیز نه بر ضد اشغالگر که علیه اشغال شده، و نه علیه سرکوبگر که بر ضد سرکوب شده اِعمال شد.
ماشین تبلیغات اسرائیل مصرانه به ملتش تفهیم کرده است که فلسطینیها تروریست اند، با همزیستی با دولت یهودی مخالف اند، حماس متشکل از مشتی آدم خشکمغز مذهبی است و اسلام با دموکراسی ناسازگار است. ولی حقیقت ساده این است که فلسطینیها انسانهایی عادی با خواستههایی عادی اند. آنچه آنان بیش از هر چیز آرزویش را دارند تنها تکه زمینی است که از آن خود بدانند و در آن با عزت و آزادی زندگی کنند.
در حال حاضر پرونده اسرائیل یکی از عنان گسیختهترین و بیامانترین وحشیگریها علیه ساکنان غزه را در خود دارد.
ارتش وقیح اسرائیل، بیتابانه به دنبال این بود که ضربه کوبندهای به حماس بزند تا از این طریق لکه ننگ شکست در جنگ با حزب الله لبنان (2006) را از چهره خود پاک کند.
مثل همیشه اسرائیل قدرتمند، مدعی است که قربانی ستیزهجویی فلسطینیان شده است، اما قدرت نامتقارن دو طرف، کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که قربانی واقعی کیست.
اسرائیل با محاصره غزه، ورود باربرهای حاوی مواد غذایی، سوخت، کپسول گاز آشپزی، وسایل بهداشتی و کمکهای دارویی به غزه را نیز به شدت محدود کرده است. معلوم نیست چگونه سرمازده کردن و گرسنه نگه داشتن غیر نظامیان مظلوم غزه میتواند به تامین امنیت اسرائیلیان بینجامد؟
ددمنشی سربازان اسرائیلی کاملا با دروغگویی سخنگویان این دولت سازگار است. هشت ماه قبل از آغاز جنگ در غزه، اسرائیل اعلام کرد: 1- حماس، توافقات آتش بس را نقض کرده. 2- هدف اسرائیل از این جنگ دفاع از مردم سرزمینش است. 3- نیروهای اسرائیلی بسیار تلاش خواهند کرد که به غیر نظامیان بیگناه فلسطینی آسیبی نرسانند.
اما واقعیت این است که این تبلیغات آنها چیزی جز مشتی دروغ نیست.چرا که بر خلاف گفتههای آنان، این اسرائیل بود که با حمله به غزه در 4 نوامبر 2008 که منجر به کشته شدن شش تن از مردان حماس شد، آتش بس را شکست، نه حماس. هدف اسرائیل نیز نه دفاع از مردم خود که سرنگونی دولت حماس در غزه از طریق شوراندن مردم بر ضد حاکمانشان است. اسرائیل نه تنها در حفظ جان غیر نظامیان فلسطینی نکوشیده است، بلکه با بمباران بی هدف و سه سال بلوکه کردن نوار غزه برای یک و نیم میلیون فلسطینی بحرانی انسانی پدید آورده است.
با وجود همه تلفات جانی و ویرانیای که اسرائیل به حماس تحمیل کرده است، آنها همچنان به مقاومت ادامه دادهاند. حماس جنبشی است که مظلومیت، قربانی شدن و شهادت را ارج مینهد.
مرور مختصری بر کارنامه اسرائیل در طول چهار دهه گذشته، مخالفت با این داوری را دشوار میکند که اسرائیل تبدیل به دولتی رذل شده است که رهبران کاملا بیوجدانی دارد.
این دولت رذل، از سر عادت قوانین بین المللی را نقض میکند. سلاحهای ویرانگر جمعی دارد. و تروریست است. یعنی علیه غیر نظامیان و با اهداف سیاسی اِعمال خشونت میکند.
هدف اصلی اسرائیل نه همزیستی مسالمت آمیز با همسایه فلسطینیاش، که سلطه نظامی بر منطقه است. و در این راه مدام به خطاهای گذشته خود با اشتباهات ویرانگر جدیدش دامن میزند.
منبع: روزنامه اعتماد ملی، 23 دی 1387. (ترجمهی فاطمه شمس.)